۱۳۸۹ مرداد ۷, پنجشنبه


رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

باز سازی و باز نویسی از طرح یک هنرمند

۱۳۸۹ مرداد ۶, چهارشنبه





قلم چرخید وفرمان را گرفتند


ورق برگشت وایران را گرفتند


به تیتر «شاه رفت ِ» اطلاعات


توجه کرده کیهان را گرفتند


چپ و مذهب گره خوردند و شیخان


شبانه جای شاهان را گرفتند


همه ازحجرهها بیرون خزیدند


به سرعت سقف و ایوان را گرفتند


گرفتند و گرفتن کارشان شد


هرآنچه خواستند آن را گرفتند


به هرانگیزه و با هر بهانه


مسلمان، نامسلمان را گرفتند


به جرم بدحجابی، بد لباسی


زنان را نیز، مردان را گرفتند


سراغ سفره ها، نفتی نیامد


ولیکن در عوض نان راگرفتند


یکی نان خواست بردندش به زندان


از آن بیچاره دندان را گرفتند


یکی آفتابه دزدی گشت افشاء


به دست آفتابه داشت آن را گرفتند


یکی خان بود از حیث چپاول


دوتامستخدم خان را گرفتند


فلان ملا مخالف داشت بسیار


مخالفهای ایشان را گرفتند


بده مژده به دزدان خزانه


که شاکیهای آنان را گرفتند


چو شد درآستان قدس دزدی


گداهای خراسان را گرفتند


به جرم اختلاس شرکت نفت


برادرهای دربان را گرفتند


نمیخواهند چون خر را بگیرند


محبت کرده پالان را گرفتند


غذا را آشپز چون شور میکرد


سر سفره نمکدان را گرفتند


چو آمد سقف مهمانخانه پائین


به حکم شرع مهمان را گرفتند


به قم از روی توضیحالمسائل


همه اغلاط قرآن را گرفتند


به جرم ارتداد از دین اسلام


دوباره شیخ صنعان را گرفتند


به این گله دوتا گرگ خودی زد


خدائی شد که چوپان را گرفتند


به ما درد و مرض دادند بسیار


دلیلش اینکه درمان راگرفتند


مقام رهبری هم شعر میگفت


ز دستش بند تنبان را گرفتند


همه اینها جهنم؛ این خلایق


ز مردم دین و ایمان را گرفتند





از سیمین بهبهانی

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه


دوست دارم هر وقت یادم کنی نگاهم کنی , نه هر وقت نگاهم کنی یادم کنی